هوش مصنوعی:
شاعر در این متن از درد دوری معشوق و رنجهای عشق میگوید و از او میخواهد که راز دلش را پنهان نکند. او تأکید میکند که هیچچیز از خدا پنهان نیست و از معشوق میخواهد که به او نزدیک شود و درد دلش را تسکین دهد.
رده سنی:
16+
متن دارای مفاهیم عمیق عاشقانه و عرفانی است که درک آن برای نوجوانان و بزرگسالان مناسبتر است. همچنین، استفاده از استعارهها و اصطلاحات شعری ممکن است برای کودکان و نوجوانان کمسنوسال دشوار باشد.
شمارهٔ ۱۱۳۴
مکن تو روی چو خورشید خود ز ما پنهان
که نیست بر دل سرگشته ام جفا پنهان
به جان رسید دل از درد دوریت یارا
مکن به درد دل خسته ام دوا پنهان
بیا به غور دل خسته ام برس روزی
که درد عشق نمی دارم از شما پنهان
مگر که درد دلم پیش تو صبا گوید
چو نیست راز دل خلق از صبا پنهان
اگر گنه ز من و گر خطا بود از تو
بیا که می نتوان داشت ماجرا پنهان
مکن تو تکیه به سالوس و زرق تا دانی
که نیست در دو جهان هیچ از خدا پنهان
به غور حال تو بیگانه واقفست و کنون
همی کنی غم دل را به آشنا پنهان
که نیست بر دل سرگشته ام جفا پنهان
به جان رسید دل از درد دوریت یارا
مکن به درد دل خسته ام دوا پنهان
بیا به غور دل خسته ام برس روزی
که درد عشق نمی دارم از شما پنهان
مگر که درد دلم پیش تو صبا گوید
چو نیست راز دل خلق از صبا پنهان
اگر گنه ز من و گر خطا بود از تو
بیا که می نتوان داشت ماجرا پنهان
مکن تو تکیه به سالوس و زرق تا دانی
که نیست در دو جهان هیچ از خدا پنهان
به غور حال تو بیگانه واقفست و کنون
همی کنی غم دل را به آشنا پنهان
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۱۳۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۱۳۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.