هوش مصنوعی:
شاعر از تنهایی و رنجهای عشق شکایت میکند، از جدایی و درد هجران مینالد، و آرزوی رهایی از این غمها را دارد. او به دشواریهای وفاداری در عشق اشاره میکند و در نهایت، از تسلیم شدن جهان در برابر بلای عشق سخن میگوید.
رده سنی:
16+
متن دارای مضامین عاطفی عمیق و پیچیدهای مانند رنج هجران و درد عشق است که درک آن برای مخاطبان جوانتر دشوار بوده و ممکن است برای آنها سنگین باشد. همچنین، استفاده از استعارهها و اصطلاحات شعری کلاسیک نیاز به سطحی از بلوغ فکری و ادبی دارد.
شمارهٔ ۱۱۳۷
دلم بگرفت از تنها نشستن
دمادم رخ به خون دیده شستن
روا داری تو مرغ جان ما را
به زاری بال و پر درهم شکستن
طریق عهد با یاران یکدل
ببستن باز بی جرمی گسستن
نهادن بر ره زاغان گل وصل
دل بلبل به خار هجر خستن
نیارد جز پریشانی و سودا
دل اندر زلف و خال یار بستن
ز شادی سر به گردون برفرازم
اگر دستم دهد زین غصّه رستن
جهان شد بر بلای عشق خرسند
که مشکل باشد از بند تو جستن
دمادم رخ به خون دیده شستن
روا داری تو مرغ جان ما را
به زاری بال و پر درهم شکستن
طریق عهد با یاران یکدل
ببستن باز بی جرمی گسستن
نهادن بر ره زاغان گل وصل
دل بلبل به خار هجر خستن
نیارد جز پریشانی و سودا
دل اندر زلف و خال یار بستن
ز شادی سر به گردون برفرازم
اگر دستم دهد زین غصّه رستن
جهان شد بر بلای عشق خرسند
که مشکل باشد از بند تو جستن
وزن: مفتعلن فاعلات مفتعلن فع (منسرح مثمن مطوی منحور)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۱۳۶
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۱۳۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.