۱۳۰ بار خوانده شده

شمارهٔ ۱۱۴۵

چه خوش بود به چمن در صبوح گل چیدن
دو لعل شکّر شیرین یار بوسیدن

به دست، دست نگاری به طوف در بستان
به روی مهوش دلبر چو دیده گردیدن

به سایه ی گل و بید و چنار و نغمه عود
نشسته بر لب جویی و باده نوشیدن

به سرو قامت دلدار خود نظر کردن
نوای بلبل خوش خوان ز شاخ بشنیدن

گذر به سوی چمن سرو را که کار منست
هزار درد ازین قامت تو برچیدن

دلا به سیر جهان رو از آن خرابه تن
که در جهان نبود خوشتر از جهان دیدن

ز صورت صنمت هیچ حاصلی نبود
ز حد مبر تو و بازآ ز بت پرستیدن
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۱۴۴
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۱۴۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.