۱۴۰ بار خوانده شده

شمارهٔ ۱۱۶۳

تا به کی این در زنم در باز کن
با وصالت یک دمم دمساز کن

یک زمان بنوازم ای جان از وصال
بعد ازین چندانکه خواهی ناز کن

چون ببست او راه وصلش را به ما
ای دل مسکین ز او خو باز کن

گرچه چون دف هر دمم دستی زنی
چنگ جانم را دمی درساز کن

گر توانی گفت حالت با صبا
یک زمانش محرم این راز کن

ای دو چشم بخت من اندر جهان
گر نه شبکوری دو دیده باز کن

گر ببینی بر سر راهش دمی
قصّه عشق مرا آغاز کن
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۱۶۲
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۱۶۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.