هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عرفانی از زبان شاعری است که معشوق را به زیبایی و لطف توصیف می‌کند و از او می‌خواهد تا با حضور خود جهان را نورانی و معطر کند. شاعر از وصل معشوق و تأثیر آن بر جان خود سخن می‌گوید و از زیبایی‌های ظاهری و معنوی معشوق تمجید می‌نماید.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عاشقانه و عرفانی است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و احساسی دارد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند عشق و وصل ممکن است برای مخاطبان کم‌سن‌وسال نامفهوم یا نامناسب باشد.

شمارهٔ ۱۱۶۲

برآ به بام و رخت همچو شمع خاور کن
ز آفتاب رخت عالمی منوّر کن

ز حلقه ی دهنت چرخ حلقه در گوشست
بیا به لطف و فصاحت جهان مسخّر کن

شبی به کلبه احزان ما درآی از لطف
دماغ جان من از لطف خود معنبر کن

تو شمع مجلس انسی به عنبر آکنده
ز وصل خویش شبستان ما معطّر کن

به دور لعل لبت آب زندگانی چیست
بگو به کوی تو بنشین و خاک بر سر کن

دلا اگر شبکی وصل دوست می طلبی
ز دیده اشک چو سیماب و روی چون زر کن

اگر تو خسرو عشقی به دور دلبر ما
مجوی جز لب شیرین و ترک شکّر کن

ز جور لشگر حسنت بیان کنم شرحی
تو شاه کشور حسنی ز بنده باور کن
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۱۶۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۱۶۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.