۱۶۴ بار خوانده شده

شمارهٔ ۱۲۲۸

ای مرا از یاد خود بگذاشته
مهربانی از میان برداشته

این دل مسکین سرگردان ما
از تو چشم مهربانی داشته

دشمنی کردی به جانم دلبرا
او تو را از دوستان پنداشته

با وجود بی وفایی و جفا
تخم مهر دوست در جان کاشته

در جهان عاشقی ای حور زاد
رایت مهر و وفا برداشته

آشنایی از جهان گویی برفت
کاین چنین بیگانه ام انگاشته

در جفا چندان بکوشیدست کاو
جای صلح آن بیوفا نگذاشته
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۲۲۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۲۲۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.