هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه بیانگر احساسات شاعر نسبت به معشوق است که با توصیف زیبایی‌های او و غم ناشی از دوری و بی‌توجهی معشوق همراه است. شاعر از سرو قامت معشوق، شرم گل از رخسار او، و آتش عشق برافروخته از لبش سخن می‌گوید و از غم پنهان و دل‌آشوب خود می‌نالد.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مضامین عاشقانه و احساسی عمیق است که درک آن برای نوجوانان و بزرگسالان مناسب‌تر است. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و تشبیه‌های پیچیده ممکن است برای کودکان قابل درک نباشد.

شمارهٔ ۱۲۳۰

پیش قد تو سهی سرو ز پا افتاده
گل ز شرم رخت ای جان به حیا افتاده

قد همچون الفت راست بگویم سرویست
سایه اش بر لب جو بر سر ما افتاده

مهر ما بر رخ چون ماه تو امروزی نیست
در ازل بود نه از مهر گیا افتاده

تو ز ما فارغ و ما در غم رویت گریان
تو چه دانی غم من کار مرا افتاده

ای سهی سرو به فریاد دل ما می رس
که ز بالای تو در دام بلا افتاده

گفته بودم که غم عشق تو پنهان دارم
چه کنم راز ز چشمم به ملا افتاده

خاطرم را چو سر زلف پریشان مگذار
که به روی تو چنین بی سر و پا افتاده

تا بدیدم رخ زیبای تو ای جان و جهان
آتشی از لب لعل تو به ما افتاده
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۲۲۹
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۲۳۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.