هوش مصنوعی:
شاعر در این شعر از درد عشق و هجران مینالد و از دلش شکایت میکند که چرا به عهد خود وفا نکرد و او را به دست غم سپرد. او از غم و اندوه خود میگوید و بیان میکند که بدون معشوق، جهان برایش ارزشی ندارد.
رده سنی:
16+
محتوا شامل موضوعات عاطفی عمیق مانند عشق، هجران و اندوه است که ممکن است برای مخاطبان جوانتر قابل درک یا مناسب نباشد. این موضوعات بیشتر برای نوجوانان و بزرگسالان قابل ارتباط است.
شمارهٔ ۱۲۷۴
دلا در عشق بازی نیک مردی
چرا از غم چنین با آه و دردی
مگر هجران تو را از پا درآورد
که با چشم پر آب و روی زردی
نه شرطی کرده بودی با من ای دل
که گرد کوی مهرویان نگردی
به قول خود وفا ننمودی آخر
چنینم زار و دشمن کام کردی
به خاک ره نشستم زآتش دل
به هجران آب روی ما ببردی
چو از وصلش نگشتم یک زمان شاد
چرا ما را به دست غم سپردی
نگارینا جهان بی تو نخواهم
که هم دردی و هم درمان دردی
چرا از غم چنین با آه و دردی
مگر هجران تو را از پا درآورد
که با چشم پر آب و روی زردی
نه شرطی کرده بودی با من ای دل
که گرد کوی مهرویان نگردی
به قول خود وفا ننمودی آخر
چنینم زار و دشمن کام کردی
به خاک ره نشستم زآتش دل
به هجران آب روی ما ببردی
چو از وصلش نگشتم یک زمان شاد
چرا ما را به دست غم سپردی
نگارینا جهان بی تو نخواهم
که هم دردی و هم درمان دردی
وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۲۷۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۲۷۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.