هوش مصنوعی: شاعر در این متن از درد عشق و رنج‌های ناشی از بی‌اعتنایی معشوق می‌گوید. او از سنگدلی معشوق، رنجور بودن خود و نبودن توجه از سوی معشوق شکایت دارد و از او می‌خواهد که به حالش رسیدگی کند. شاعر همچنین از عشق یکطرفه و ناامیدی خود سخن می‌گوید.
رده سنی: 15+ این متن دارای مضامین عاشقانه و احساسی عمیق است که درک آن برای کودکان مناسب نیست. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و مفاهیم پیچیده‌ی ادبی نیاز به سطحی از بلوغ فکری و آشنایی با ادبیات دارد که معمولاً از سن نوجوانی به بعد شکل می‌گیرد.

شمارهٔ ۱۲۹۱

نگارینا ز نامم ننگ داری
به خون جان مرا آهنگ داری

نبخشی بر من رنجور مهجور
چرا آخر دلی چون سنگ داری

مرا با تو سر صلحست باری
اگر با ما تو رای جنگ داری

دلم بردی و در خونش فکندی
به دستان صد چنین نیرنگ داری

دلت بر من نمی سوزد همانا
که بر آئینه دل زنگ داری

به غور حال زار عاشقان رس
که هوش و رای با فرهنگ داری

نظر کن بر گدای خویش زیراک
ز شاهی در جهان اورنگ داری

دلا گر عاقلی در موسم گل
دو گوش هوش را بر چنگ داری

ببردی آبروی من از آن روی
که باد از وصل او در چنگ داری

چرا بی روی خوبت ای دلارام
جهان بر من چو زندان تنگ داری
وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۲۹۰
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۲۹۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.