۱۵۶ بار خوانده شده

شمارهٔ ۱۳۳۴

دلا تا کی چنین دیوانه باشی
ز خویش و آشنا بیگانه باشی

به پیش شمع روی ماهرویان
در آتش زار چون پروانه باشی

زده در زلف خوبان روز و شب چنگ
به صد دست امل چون شانه باشی

میان ورطه غرقاب هجران
به جست و جوی آن دردانه باشی

بهار و گل رسید ای دل تو تا کی
چنین محزون درین کاشانه باشی

برون رو آخر ای غم از دل من
نگنجی چند در ویرانه باشی

چو افسون تو در وی درنگیرد
چرا اندر پی افسانه باشی
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۳۳۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۳۳۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.