هوش مصنوعی:
این شعر از دیوانهوار عاشق شدن و رنجهای عشق سخن میگوید. شاعر از دلبستگی به معشوق و رنج هجران مینالد و از غم و اندوه درونی خود شکایت میکند. او از پریشانی و بیقراری خود در عشق میگوید و از معشوق میخواهد که دیگر در دل ویرانهاش جای نگیرد.
رده سنی:
16+
محتوا شامل مفاهیم عمیق عاشقانه و عرفانی است که درک آن برای نوجوانان کمسنوسال دشوار است. همچنین، برخی از مفاهیم مانند رنج هجران و اندوه ممکن است برای مخاطبان جوانتر سنگین باشد.
شمارهٔ ۱۳۳۴
دلا تا کی چنین دیوانه باشی
ز خویش و آشنا بیگانه باشی
به پیش شمع روی ماهرویان
در آتش زار چون پروانه باشی
زده در زلف خوبان روز و شب چنگ
به صد دست امل چون شانه باشی
میان ورطه غرقاب هجران
به جست و جوی آن دردانه باشی
بهار و گل رسید ای دل تو تا کی
چنین محزون درین کاشانه باشی
برون رو آخر ای غم از دل من
نگنجی چند در ویرانه باشی
چو افسون تو در وی درنگیرد
چرا اندر پی افسانه باشی
ز خویش و آشنا بیگانه باشی
به پیش شمع روی ماهرویان
در آتش زار چون پروانه باشی
زده در زلف خوبان روز و شب چنگ
به صد دست امل چون شانه باشی
میان ورطه غرقاب هجران
به جست و جوی آن دردانه باشی
بهار و گل رسید ای دل تو تا کی
چنین محزون درین کاشانه باشی
برون رو آخر ای غم از دل من
نگنجی چند در ویرانه باشی
چو افسون تو در وی درنگیرد
چرا اندر پی افسانه باشی
وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۳۳۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۳۳۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.