هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عرفانی بیانگر بندگی و عشق شاعر به معشوق یا پروردگار است. شاعر خود را بنده‌ای وفادار می‌داند که زندگی‌اش را از معشوق گرفته و از او طلب بخشش و لطف می‌کند. او معشوق را یگانه موجود باقی و سزاوار پایندگی می‌داند و همه کمالات را از آنِ او می‌شمرد. شاعر با وجود سرافکندگی، امیدوار به رسیدن به لطف معشوق است و در پایان از پروردگار می‌خواهد که او را از پراکندگی نجات دهد.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عرفانی و استفاده از استعاره‌های پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، درک کامل این شعر نیاز به آشنایی با ادبیات کلاسیک فارسی دارد.

شمارهٔ ۱۳۳۵

ز جانم تو را بنده در بندگی
ز تو یافت جان جهان زندگی

ببخشای بر من که بر آستان
نهادم سر طاعت و بندگی

همه فانی و باقیی چون تو نیست
سزاواری تست پایندگی

سهی سرو در بوستانهای جان
ز نور بقا یافت فرخندگی

مه و مهر و پروین همه درسما
کنند از کمالت نمایندگی

پسندیده کاری نیاید ز من
مگر کز تو آید پسندیدگی

به فریاد جان من خسته رس
ز لطفت به روز فروماندگی

اگرچه چو نرگس سرافکنده ام
ز نرگس به آید سرافکندگی

به سرّ دل شاه مردان که زود
مرا جمع کن زین پراکندگی
وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۳۳۴
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۳۳۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.