۱۲۶ بار خوانده شده

شمارهٔ ۱۳۷۲

دلبرا با من جفا تا کی کنی
بگذرد کار جهان تا هی کنی

گر بخوانی دفتر غمهای من
نامه جور و جفا را طی کنی

ای دل سرگشته بر باد هواست
هرچه از راه وفا با وی کنی

گر بود عیشم به خوبی چون بهار
از بلاجویی بهارم دی کنی

من چو نی می نالم و تو چشم و گوش
سوی عود و چنگ و نای و نی کنی

چون میسّر نیست امکان وصال
آخر ای دل چندش اندر پی کنی

تا به کی از غمزه های نیم مست
خون ما ریزی و میل می کنی
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۳۷۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۳۷۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.