هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از عشق و فراق یار خود می‌گوید و درد دوری و اشتیاق وصال را بیان می‌کند. او از باد صبا می‌خواهد که حال زارش را به معشوق برساند و از رنج‌های عشق و فراق می‌نالد. شاعر همچنین به انتقاد دیگران از عشقش به معشوق تندخو اشاره می‌کند و تأکید می‌کند که تا جان در بدن دارد، به جست‌و‌جوی وصال معشوق ادامه خواهد داد.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عاشقانه و احساسی عمیق است که درک آن برای نوجوانان و بزرگسالان مناسب‌تر است. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و اصطلاحات ادبی ممکن است برای کودکان قابل فهم نباشد.

شمارهٔ ۱۳۸۱

گر به چوگانم ز خود رانی چو گوی
کی بگردانم من از روی تو روی

واپس آیم باز در پات اوفتم
چون توانم بودن آخر کم ز گوی

تا به کی در جست و جوی وصل تو
می روم افتان و خیزان کو به کوی

ای صبا گر می توانی لطف کن
حال زارم را به جانان بازگوی

مدّتی شد تا که از سودای تو
بر رخت آشفته گشتم همچو موی

دوستان گویند این فریاد چیست
ناله و افغان ز یار تندخوی

تا مرا در قالب تن جان بود
می کنم در راه وصلت جست و جوی

باد کوی دوست بر خاکم نشاند
آتش عشقش ببردم آب روی

مدّعی چون ما به آب دیده دست
از جهان شستیم دست از ما بشوی
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۳۸۰
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۳۸۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.