هوش مصنوعی:
این متن شعری است که در آن شاعر به ستایش یک شخصیت والا و مقدس میپردازد. او از عشق و وفاداری خود به این شخصیت سخن میگوید و از غم و شوقی که در دل دارد یاد میکند. شاعر همچنین از تواضع و اطاعت خود در برابر این شخصیت سخن میگوید و آرزو میکند که تمام خواستههای او برآورده شود.
رده سنی:
16+
متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که ممکن است برای مخاطبان جوانتر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعارهها و تشبیههای پیچیده نیاز به سطحی از بلوغ فکری دارد.
شمارهٔ ۱۳۸۹
ماهیست نشسته به سر مسند شاهی
می نازد و پیداست از او فرّ الهی
از ملک جهان کام دلت جمله روا باد
در دامن مقصود تو باد آنچه تو خواهی
پشتم به تو گرمست و دلم با غم تو خوش
زان روی که ما را به جهان پشت و پناهی
تشبیه بنفشه به سر زلف تو کردم
باری خجلم نیک از آن روی سیاهی
گر زآنکه ز من سرّ غم عشق بپرسند
من مردمک دیده بدارم به گواهی
بر خاک مذلّت تو بنه گردن طاعت
وز درگه او سر مکش ار بنده راهی
ای حاصل عمرم ز تو جز خون جگر نه
وی شوق دلم بر رخ تو نامتناهی
می نازد و پیداست از او فرّ الهی
از ملک جهان کام دلت جمله روا باد
در دامن مقصود تو باد آنچه تو خواهی
پشتم به تو گرمست و دلم با غم تو خوش
زان روی که ما را به جهان پشت و پناهی
تشبیه بنفشه به سر زلف تو کردم
باری خجلم نیک از آن روی سیاهی
گر زآنکه ز من سرّ غم عشق بپرسند
من مردمک دیده بدارم به گواهی
بر خاک مذلّت تو بنه گردن طاعت
وز درگه او سر مکش ار بنده راهی
ای حاصل عمرم ز تو جز خون جگر نه
وی شوق دلم بر رخ تو نامتناهی
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۳۸۸
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۳۹۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.