هوش مصنوعی:
شاعر در این متن از دیدار ناگهانی معشوق و تأثیر شادیبخش آن بر جان خود سخن میگوید. او همچنین اشاره میکند که اگر پادشاهان گاهی به حال فقرا توجه کنند، از قدرت آنها کاسته نمیشود. در پایان، شاعر تأکید میکند که حتی در سختترین شرایط، تنها آرزویش وصال معشوق است.
رده سنی:
15+
متن دارای مفاهیم عاشقانه و عرفانی است که درک آنها به بلوغ فکری و تجربهی زندگی نیاز دارد. همچنین، استفاده از استعارهها و تشبیهات ادبی ممکن است برای کودکان قابل درک نباشد.
شمارهٔ ۱۳۸۸
چه ساعتی بود آیا که آن چنان ماهی
درآید از در من بی رقیب ناگاهی
طناب خیمه غم بگسلد ز منزل هجر
زند به گلشن جانم ز وصل خرگاهی
امور ملک چه نقصان پذیرد ار شاهان
نظر به حال گدایان کنند گه گاهی
به جان دوست که گر جان به لب رسد در دل
نباشدم بجز از وصل دوست دلخواهی
درآید از در من بی رقیب ناگاهی
طناب خیمه غم بگسلد ز منزل هجر
زند به گلشن جانم ز وصل خرگاهی
امور ملک چه نقصان پذیرد ار شاهان
نظر به حال گدایان کنند گه گاهی
به جان دوست که گر جان به لب رسد در دل
نباشدم بجز از وصل دوست دلخواهی
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۴
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۳۸۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۳۸۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.