۱۷۶ بار خوانده شده

شمارهٔ ۱۳۹۴

ای آفتاب کشور و ای ماه خرگهی
آخر نظر فکن به عنایت سوی رهی

سرگشته ذره وار منم در هوای تو
تا کی چو خاک راه مرا در هوا دهی

مجروح گشت جان جهانی به تیغ هجر
وقتست کز وصال خودش مرهمی نهی

بیمار هجر را رمقی ماند از حیات
از دولت وصال تو رو گر برو نهی

دارد فراغت از من و از حال من نگار
ای دل مرا به باد بدادی ز ابلهی

ما کمترین بنده ی درگاه تو شدیم
بنواز بنده را که فزاید تو را مهی

ما جان فدای عشق تو کردیم در جهان
از دام ما چو آهوی وحشی چرا رهی
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۳۹۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۳۹۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.