هوش مصنوعی: شاعر در این متن به بیان عشق و دلدادگی خود به معشوق می‌پردازد. او خود را خاکِ پای معشوق می‌داند و آرزو می‌کند که معشوق قدمی بر سر او بگذارد. شاعر از جور و بیتوجهی معشوق شکایت دارد و از دام عشق او می‌نالد. او از معشوق می‌خواهد که یا آرزویش را برآورده کند یا یکسره او را از شر این عشق رها سازد. شاعر همچنین به عدالت الهی اشاره می‌کند و می‌گوید اگر او بد کند، معشوق هم مکافات خواهد کرد. در نهایت، شاعر از شوریدگی دل خود در عشق بتان می‌گوید و از جور جهان شکایت می‌کند.
رده سنی: 16+ این متن دارای مفاهیم عاشقانه‌ای است که ممکن است برای کودکان و نوجوانان زیر 16 سال قابل درک نباشد. همچنین، برخی از عبارات مانند «دام بلاییست سر زلفینش» و «جور جهان» ممکن است برای سنین پایین سنگین باشد. علاوه بر این، درک کامل این متن نیاز به آشنایی با ادبیات غنایی و اصطلاحات عرفانی دارد که معمولاً در سنین بالاتر حاصل می‌شود.

شمارهٔ ۱۳۹۵

شده ام خاک سر کوی تو ای سرو سهی
چه شود گر قدمی بر سر خاکم بنهی

ای صدت بسته بی دل به کمند سر زلف
ای هزاران چو من خسته سرگشته رهی

حلقه دام بلاییست سر زلفینش
ای دل غمزده مشکل تو ز دامش برهی

یا بده کام من خسته دل سرگردان
یا بکش یکسره تا از غم [ما] باز رهی

روز محشر چو سر از خاک لحد بردارم
دامنت گیرم اگر کام دل ما ندهی

من اگر بد کنم و دوست مکافات کند
پس چه باشد به جهان فرق بزرگی و کِهی

چون سر زلف بتان جان دلم شوریدست
ای دل غمزده از جور جهان چون برهی
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۳۹۴
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۳۹۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.