هوش مصنوعی: این متن شعری عاشقانه است که در آن شاعر از عشق و وفاداری خود به معشوق سخن می‌گوید. او از جدایی و دوری از معشوق رنج می‌برد و خود را به خاک پای او تشبیه می‌کند. شاعر همچنین از مهربانی و وفاداری خود به معشوق یاد می‌کند و از این که معشوق از او کینه‌گیری می‌کند، اظهار ناراحتی می‌کند.
رده سنی: 16+ این متن حاوی مفاهیم عمیق عاشقانه و احساساتی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند رنج عاشقانه و جدایی ممکن است برای سنین پایین‌تر سنگین و نامناسب باشد.

غزل شمارهٔ ۴۶۳

خط مکش در وفا کزآن توام
فتنهٔ خط دلستان توام

بی تو با چشم خون فشان همه شب
در غم لعل درفشان توام

از دهانت چو گوش را خبر است
من چرا چشم بر دهان توام

از تو تا برکنار ماند دلم
بی تو چون موی از میان توام

نیم جان داشتم غم تو بسوخت
گر کنون زنده‌ام به جان توام

روی خود ز آستین مپوش که من
روی بر خاک آستان توام

می ندانم من سبکدل هیچ
تا چرا رایگان گران توام

کینه‌گیری ز من نکو نبود
چون تو دانی که مهربان توام

چون زنم در هوای تو پر و بال
که نه من مرغ آشیان توام

همچو عطار مانده باده به دست
کمترین سگ ز چاکران توام
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۴۶۲
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۴۶۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.