هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از درد و حسرت از دست دادن جان نازنینش می‌نالد. او از فراق یار و نبودنش در کنار خود شکایت کرده و جهان را بدون او خراب و تاریک می‌داند. اشعار پر از اندوه و غم ناشی از این جدایی است.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مضامین عمیق عاشقانه و غم‌انگیز است که درک آن برای سنین پایین‌تر ممکن است دشوار باشد. همچنین، احساسات شدید و پرداختن به موضوع فراق و مرگ ممکن است برای مخاطبان جوانتر سنگین باشد.

شمارهٔ ۱

دردا و حسرتا که مرا کام جان برفت
و آن جان نازنین به جوان از جهان برفت

دل پر ز مهر روی چو ماهش بدی چه سود
کاندر فراق روی وی از تن روان برفت

بلبل بگو که باز نخواند میان باغ
کان روی همچو گل ز در بوستان برفت

ای دل بگو به منزل جانان تو کی رسی
کآن جان نازنین ز پی کاروان برفت

فریاد و ناله ام ز سر چرخ هفتمین
بگذشت و اشک دیده ام از ناودان برفت

سلطان بخت من به سر تخت وصل بود
آخر چرا به بخت من او ناگهان برفت

ای نور دیده شد ز غم تو جهان خراب
کان نور دیده ام ز جهان نوجوان برفت

آخر کدام حسرت و دردی که از جهان
با خود ببرد و از دو جهان ناتوان برفت
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل/قصیده/قطعه
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر بعدی:شمارهٔ ۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.