هوش مصنوعی: شاعر در این متن از درد فراق و غم هجران معشوق خود می‌نالد. او از رنج‌های عاطفی، سوزش جان، و اشک‌های خونین خود سخن می‌گوید و از بی‌عدالتی فلک و جهان شکایت دارد. دوستانش از حال او می‌پرسند، اما او بیان می‌کند که هیچ زبانی قادر به توصیف رنج‌هایش نیست. او از مرگ معشوق و دفن شدنش در خاک یاد می‌کند و تأکید می‌کند که جهانی از فراق او دیوانه شده است. در پایان، شاعر به تلخی زندگی و جفای جهان اشاره می‌کند.
رده سنی: 16+ متن حاوی مضامین عمیق عاطفی مانند فراق، مرگ، و رنج‌های روحی است که درک آن برای سنین پایین ممکن است دشوار باشد. همچنین، استفاده از استعاره‌های پیچیده و مفاهیم فلسفی مانند ناعادلانه بودن جهان، مناسب مخاطبان با سطح بلوغ فکری بالاتر است.

شمارهٔ ۲

ای دل و دیده دل و دیده من پر خونست
سوزش جان من از شرح و بیان افزونست

چشم نم دیده ام از دور فلک پر خون بود
این زمان از غم هجران تو چون جیحونست

دوستانم به تفقّد همه دستان گویند
کای ستمدیده درین واقعه حالت چونست

چه بگویم که درین واقعه بر من چه رسید
هرچه گویم همه دانید کزان افزونست

چون زخار فلک سفله ننالم به ستم
که گل روی تو در خاک لحد مدفونست

در فراق رخ خوب تو چنان می گریم
که رخ جان من از خون جگر گلگونست

لیلی جان من آخر به کجا رفت بگو
که جهانی ز فراق رخ او مجنونست

عمر شیرین چو به تلخی به سرآید ای دل
می کش این درد که بر تو نه بلا اکنونست

از جهان غیر جفانیست نصیبم چه کنم
که مرا پشت دل از غصّه ز غم چون نونست
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل/قصیده/قطعه
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.