۱۲۰ بار خوانده شده

شمارهٔ ۲

ای دل و دیده دل و دیده من پر خونست
سوزش جان من از شرح و بیان افزونست

چشم نم دیده ام از دور فلک پر خون بود
این زمان از غم هجران تو چون جیحونست

دوستانم به تفقّد همه دستان گویند
کای ستمدیده درین واقعه حالت چونست

چه بگویم که درین واقعه بر من چه رسید
هرچه گویم همه دانید کزان افزونست

چون زخار فلک سفله ننالم به ستم
که گل روی تو در خاک لحد مدفونست

در فراق رخ خوب تو چنان می گریم
که رخ جان من از خون جگر گلگونست

لیلی جان من آخر به کجا رفت بگو
که جهانی ز فراق رخ او مجنونست

عمر شیرین چو به تلخی به سرآید ای دل
می کش این درد که بر تو نه بلا اکنونست

از جهان غیر جفانیست نصیبم چه کنم
که مرا پشت دل از غصّه ز غم چون نونست
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.