هوش مصنوعی:
این متن شعری است که در ستایش یک پادشاه عادل و توانمند سروده شده است. شاعر با استفاده از تصاویر و استعارههای زیبا، عدالت، شجاعت، و سخاوت این پادشاه را توصیف میکند. او به قدرت نظامی و تدبیر شاه اشاره میکند و تأثیر عدالت او را بر جهان شرح میدهد. همچنین، شاعر از اسب شاه به عنوان موجودی بینظیر یاد میکند که در میدان نبرد بیهمتاست.
رده سنی:
14+
این متن دارای مفاهیم عمیق ادبی و استعارههای پیچیده است که درک آن برای کودکان دشوار خواهد بود. همچنین، موضوعاتی مانند جنگ، عدالت، و قدرت ممکن است برای گروههای سنی پایین نامناسب باشد.
شمارهٔ ۸ - ابیات ذیل در «تذکره عذری » از همین طبیب نقل گردیده و چنانکه پیداست از قصیده ای بوده، ولی این قصیده در هیچیک از دو نسخه دیوان که در دسترس ماست مسطور نگردیده است
تویی آن خسرو عادل بجهان کآوردی
آنچنان کار جهان را بنظام وتدبیر
که اگر گم شود از بیشه غزالی بمثل
می کند عدل قوی پنجه تو ناخن شیر
هر کجا ابر سخای تو شود قطره فشان
موج گردد کف در یوزه دریا ز غدیر
مگر از رشح کف جود تو مجنون شده بحر
که صبا هر دمش از موج کشد در زنجیر
روز هیجا که در آیی بمصاف از پی رزم
برق تابان بکف و شعله رقصان در زیر
گاه تنها بصف رزم زنی همچو خدنگ
گاه عریان بسر خصم رسی چون شمشیر
آنکه از دست تو شاید نرهد باشد جان
وانکه از شصت تو شاید بجهد باشد تیر
سپر اندر بر تیغت چو بر برق گیاه
زره اندر بر زخمت چو، بر شعله صریر
آفرین باد بر آن توسن آهوتک تو
که ندیده است بگیتی چو خودش شبه و نظیر
چو خرد نیک جبین و چو امل سینه فراخ
چو هوس بادیه گرد و چو طمع تند مسیر
نتواند که بگردش برسد روز مصاف
روح خصم تو که پرواز کند تا پر تیر
نشود تشنه پیکار تو در عرصه رزم
مگر آندم که عدوی تو شود از جان سیر
آنچنان کار جهان را بنظام وتدبیر
که اگر گم شود از بیشه غزالی بمثل
می کند عدل قوی پنجه تو ناخن شیر
هر کجا ابر سخای تو شود قطره فشان
موج گردد کف در یوزه دریا ز غدیر
مگر از رشح کف جود تو مجنون شده بحر
که صبا هر دمش از موج کشد در زنجیر
روز هیجا که در آیی بمصاف از پی رزم
برق تابان بکف و شعله رقصان در زیر
گاه تنها بصف رزم زنی همچو خدنگ
گاه عریان بسر خصم رسی چون شمشیر
آنکه از دست تو شاید نرهد باشد جان
وانکه از شصت تو شاید بجهد باشد تیر
سپر اندر بر تیغت چو بر برق گیاه
زره اندر بر زخمت چو، بر شعله صریر
آفرین باد بر آن توسن آهوتک تو
که ندیده است بگیتی چو خودش شبه و نظیر
چو خرد نیک جبین و چو امل سینه فراخ
چو هوس بادیه گرد و چو طمع تند مسیر
نتواند که بگردش برسد روز مصاف
روح خصم تو که پرواز کند تا پر تیر
نشود تشنه پیکار تو در عرصه رزم
مگر آندم که عدوی تو شود از جان سیر
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: قصیده
تعداد ابیات: ۱۲
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۷ - در مدح امام المتقین امیرالمؤمنین علی علیه السلام فرماید
گوهر بعدی:شمارهٔ ۹ - در مدح ابوالحسن علی بن ابیطالب گوید
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.