هوش مصنوعی:
شاعر به دنبال یافتن گوشهای دور از دنیا برای عزلت و آرامش است. او از خشکی چشم و نبود نور در زندگی شکایت دارد و آرزو میکند چشمانی پر از اشک مانند شمع داشته باشد. همچنین، او از فروپاشی بزم عیش و شادی مانند پراکنده شدن گلها میگوید و تصمیم میگیرد در گلشن دلش مانند غنچهای باز شود.
رده سنی:
16+
متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و احساسی است که درک آن برای نوجوانان و بزرگسالان مناسبتر است. همچنین، استفاده از استعارهها و تشبیههای پیچیده ممکن است برای کودکان قابل فهم نباشد.
شمارهٔ ۱ - آغاز
گر برون از هر دو عالم گوشه ای پیدا کنم
می روم تا عزلتی از مردم دنیا کنم
دیده بی اشگ را چون چشم عینک نور نیست
شمع سان می خواستم چشم تری پیدا کنم
بزم عیش از یک دگر پاشید چون اوراق گل
تا درین گلشن دل چون غنچه رفتم واکنم
می روم تا عزلتی از مردم دنیا کنم
دیده بی اشگ را چون چشم عینک نور نیست
شمع سان می خواستم چشم تری پیدا کنم
بزم عیش از یک دگر پاشید چون اوراق گل
تا درین گلشن دل چون غنچه رفتم واکنم
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: قطعه
تعداد ابیات: ۳
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲ - در استمهال از پرداخت وام فرماید
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.