هوش مصنوعی:
متن درباره مردی خودسر و بدرفتار به نام خودمنش است که به حکومت ارمینیه منصوب میشود و سپس به پادشاهی میرسد. او با نام دارا شناخته میشود و ادعا میکند از نژاد داراب است. با این حال، پس از رسیدن به قدرت، رفتارهای بدش افزایش مییابد. باگواس، از درباریان، به دلیل کینهورزی به او زهر میدهد و دارا را میکشد. سپس خودمنش تغییر روش میدهد و به عدالت روی میآورد، اما فره ایزدی (موهبت الهی) را ندارد.
رده سنی:
15+
متن دارای موضوعاتی مانند خیانت، قتل و قدرتطلبی است که برای مخاطبان زیر 15 سال ممکن است سنگین یا نامناسب باشد. همچنین، درک برخی مفاهیم مانند فره ایزدی نیاز به بلوغ فکری دارد.
بخش ۴۶ - شاهنشاهی دارای سوم معروف به کودمانس
یکی مرد بد خودسر و بد کنش
که خواندند او را همی خود منش
به چاپاریش می گذشتی زمان
بدین خواجه اش دوستی بد نهان
به ارمینیه ساختش حکمدار
بیاورد و کردش سپس شهریار
ورا نام دارا نهاد از ردی
که تابد برو فره ی ایزدی
به ایرانیان گفت این مرد راد
ز داراب فرخنده دارد نژاد
گمانش چنین بود که آن مرد پست
به هر کار او را بود زیردست
ولیکن چو برگاه شد خودمنش
فزونی همی جست بر بد کنش
دل باگواس آمد از وی به درد
یکی زهر بهر وی آماده کرد
خبر یافت دارا زکار شرنگ
جهان کرد بر دیو وارنه تنگ
خورانیدش آن زهر قاتل به زور
زجانش برآورد یک باره شور
سپس خودمنش رای دیگر نهاد
همی ساخت آیین خوبی و دار
فزونی همی جستی و بخردی
ولیکن نبودش فره ایزدی
که خواندند او را همی خود منش
به چاپاریش می گذشتی زمان
بدین خواجه اش دوستی بد نهان
به ارمینیه ساختش حکمدار
بیاورد و کردش سپس شهریار
ورا نام دارا نهاد از ردی
که تابد برو فره ی ایزدی
به ایرانیان گفت این مرد راد
ز داراب فرخنده دارد نژاد
گمانش چنین بود که آن مرد پست
به هر کار او را بود زیردست
ولیکن چو برگاه شد خودمنش
فزونی همی جست بر بد کنش
دل باگواس آمد از وی به درد
یکی زهر بهر وی آماده کرد
خبر یافت دارا زکار شرنگ
جهان کرد بر دیو وارنه تنگ
خورانیدش آن زهر قاتل به زور
زجانش برآورد یک باره شور
سپس خودمنش رای دیگر نهاد
همی ساخت آیین خوبی و دار
فزونی همی جستی و بخردی
ولیکن نبودش فره ایزدی
وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب: مثنوی
تعداد ابیات: ۱۲
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:بخش ۴۵ - شاهنشاهی ارزاس
گوهر بعدی:بخش ۴۷ - آمدن اسکندر به ایران
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.