هوش مصنوعی:
پس از مرگ اورمزد بزرگ، پادشاهی به تخت نشست که مانند گرگ بود. بزرگان او را انتخاب کردند و او پادشاهی با شکوه بود که میخواست عدالت را برقرار کند، اما سلامتی از او دور شد و بیمار گشت. در زمان بیماری، او فهمید که همسرش در حال زایمان است و احتمال میداد فرزند پسر باشد. پادشاه موبدان و دانایان را جمع کرد و اعلام کرد که اگر فرزند پسر باشد، تاج و تخت را به او خواهد سپرد. بزرگان این پیمان را پذیرفتند و خوشحال بودند.
رده سنی:
12+
متن دارای مفاهیم تاریخی و ادبی است که ممکن است برای کودکان کمسن قابل درک نباشد. همچنین، برخی واژگان و عبارات ممکن است نیاز به توضیح داشته باشند که برای نوجوانان و بزرگسالان مناسبتر است.
بخش ۶۲ - پادشاهی اورمزد بزرگ
پس از مرگ وی اورمزد بزرگ
درآمد به تخت شهی هم چو گرگ
بر او مهتران آفرین خواندند
ورا شهریار گزین خواندند
شهی بود با فرو برز کیان
همی خواست برکین ببندد میان
ولی تندرستی ازو دور شد
به گاه کیی سخت رنجور شد
بگسترد کافور بر جای مشک
گل ارغوان شد به پالیز خشک
به بستر شب و روز بیمار بود
همانا که بختش نه بیدار بود
غمی شد زمرگ آن شه تاجور
که هنگام مردن نبودش پسر
مگر خود همی در شبستان شاه
یکی لاله رخ بود تابان چو ماه
پری چهره را بچه بود در نهان
ازین آگهی یافت شاه جهان
یکی انجمن ساخت از موبدان
ستاره شناسان و هم بخردان
چو شد انجمن شاه بر پای خاست
یکی سخت پیمان از ایشان بخواست
چنین گفت کاین دخت پاکی نهاد
بخواهد یکی کودک شیرزاد
گمانم که این بچه باشد پسر
ورا باشد این تاج و تخت و کمر
سپردم بدو تاج و تخت و کلاه
همان کشور و گنج و تیغ و سپاه
بزرگان نهادند پیمان برین
که بودند خوش دل زشاه زمین
درآمد به تخت شهی هم چو گرگ
بر او مهتران آفرین خواندند
ورا شهریار گزین خواندند
شهی بود با فرو برز کیان
همی خواست برکین ببندد میان
ولی تندرستی ازو دور شد
به گاه کیی سخت رنجور شد
بگسترد کافور بر جای مشک
گل ارغوان شد به پالیز خشک
به بستر شب و روز بیمار بود
همانا که بختش نه بیدار بود
غمی شد زمرگ آن شه تاجور
که هنگام مردن نبودش پسر
مگر خود همی در شبستان شاه
یکی لاله رخ بود تابان چو ماه
پری چهره را بچه بود در نهان
ازین آگهی یافت شاه جهان
یکی انجمن ساخت از موبدان
ستاره شناسان و هم بخردان
چو شد انجمن شاه بر پای خاست
یکی سخت پیمان از ایشان بخواست
چنین گفت کاین دخت پاکی نهاد
بخواهد یکی کودک شیرزاد
گمانم که این بچه باشد پسر
ورا باشد این تاج و تخت و کمر
سپردم بدو تاج و تخت و کلاه
همان کشور و گنج و تیغ و سپاه
بزرگان نهادند پیمان برین
که بودند خوش دل زشاه زمین
وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب: مثنوی
تعداد ابیات: ۱۵
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:بخش ۶۱ - پادشاهی نرسی
گوهر بعدی:بخش ۶۳ - پادشاهی شاپور ذوالاکتاف
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.