هوش مصنوعی: شاعر در این متن از تلاش‌های خود برای ساختن جهانی شخصی و فراتر از محدودیت‌های دنیای مادی سخن می‌گوید. او با پذیرش رنج‌ها و زخم‌های زندگی، راه‌حل‌هایی شخصی می‌یابد و با خلاقیت و هنر، دنیایی جدید می‌سازد. استفاده از استعاره‌های پیچیده و اشاره به مفاهیمی مانند فقر، هنر، و مقاومت در برابر سختی‌ها از ویژگی‌های بارز این شعر است.
رده سنی: 18+ این متن به دلیل استفاده از استعاره‌های پیچیده، مفاهیم عمیق فلسفی و عرفانی، و نیاز به درک ادبیات کلاسیک فارسی، برای مخاطبان با سنین پایین‌تر ممکن است قابل درک نباشد. مخاطبان بزرگ‌سال و آشنا با ادبیات فارسی می‌توانند بهتر با مفاهیم آن ارتباط برقرار کنند.

شمارهٔ ۵۷

تا دار ملک زان سوی عالم بساختم
خود را ز کاینات مسلم بساختم

بر چنبر جهان گذرم بود ازین سبب
تن چون رسن نزار و پر از خم بساختم

دیدم که زخم حادثه مرهم پذیر نیست
با زخم بی حمایت مرهم بساختم

در دل شکستم آرزوی جام می چنانک
صد جام جم به طبع بیکدم بساختم

بر من جهان چو حلقه خاتم شدست از آنک
ملکی برون ز مملکت جم بساختم

دیدم که ملک فقر من از ملک جم بهست
زر وام کردم از رخ و خاتم بساختم

بهر مصاف حادثه از صبح و ماه نو
با نعل زر جنیبت ادهم بساختم

همدم نبود مردمک چشم را از آن
در دیده جای کردم و همدم بساختم

در چشم من ببین که ز بهر سریر اوست
این عاج و آبنوس که در هم بساختم

من همچو چنگ با دل سرگشته چون رباب
هم زیر راست کردم و هم بم بساختم

از بس نوای غم که من و دل بهم زدیم
صد زخمه بیش سوخت ولی هم بساختم

داروی دلخوشی به عدم باز رفته به
اکنون که من مفرحی از غم بساختم

زیرا که همچو گنبد گل بی بقا نمود
کاری که زیر گنبد اعظم بساختم

چندان سرشگ دیده فشردم به دم کزو
عقدی برای گردن عالم بساختم

چون با سه شش مجیر ز ایام بیش ماند
در بر دو یک نهادم و با کم بساختم
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: قصیده
تعداد ابیات: ۱۵
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۵۶
گوهر بعدی:شمارهٔ ۵۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.