هوش مصنوعی: این متن شعری عاشقانه است که در آن شاعر از عشق و زیبایی معشوق سخن می‌گوید و تأثیرات عمیق این عشق را بر جهان و وجود خود توصیف می‌کند. از عناصری مانند زلف، لعل، یاقوت، و آب حیات برای توصیف معشوق استفاده شده است. شاعر همچنین از درد و رنج عشق و ناتوانی در برابر آن می‌گوید.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عاشقانه و استفاده از استعاره‌های پیچیده است که درک آن برای مخاطبان زیر 16 سال ممکن است دشوار باشد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند درد و رنج عشق ممکن است برای سنین پایین مناسب نباشد.

شمارهٔ ۱۷

زلف کافرکیش تو آیین ایمان بر گرفت
عقل را صف بر شکست و عالم جان بر گرفت

لعل در کان، خاک بر سر کرد تا یاقوت تو
پرده ظلمت ز پیش آب حیوان بر گرفت

خشک سالی بود عالم را چو عشقت رخ نمود
از سرشگ چشم من یک نیمه طوفان بر گرفت

تا سر زلف تو چوگان گشت در میدان جان
صد هزاران گوی زر گردون به دندان بر گرفت

سایه را بر من فگن کآخر شناسی این قدر
کز سر خاک ای شکر لب سایه نتوان بر گرفت

دی خیالت دید کز عشقت چنان کردم فغان
کز فغان من فلک عالم به افغان بر گرفت

ساز آن کردی که درمان سازی از بهر مجیر
بر مگیر این رنج کو دردت به درمان بر گرفت
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۶
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.