۱۸۵ بار خوانده شده

شمارهٔ ۱۸

آن زلف پر از پیچ و شکن را چه توان گفت؟
وان عارض چون برگ سمن را چه توان گفت؟

رویش چمن و رنگ رخ او گل خودروست
با آن گل خودروی چمن را چه توان گفت؟

عهد دل دلسوخته بشکست و دلم بست
دل بستن آن عهد شکن را چه توان گفت؟

هر چند سخنهاش همه تلخ چو زهرست
شیرینی آن تلخ سخن را چه توان گفت؟

شمع ختنش گویم و دانم که خطا نیست
جز شمع ختن شمع ختن را چه توان گفت؟

گفتی که مجیر این همه سوزی و نگویی
ای تنگدل آن تنگ دهن را چه توان گفت؟
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.