هوش مصنوعی: این شعر بیانگر درد و رنج شاعر از بی‌تفاوتی و جفای معشوق است. شاعر از بی‌خبری معشوق از غم‌هایش می‌نالد و به تلخی از بیداری‌ها و رنج‌های خود سخن می‌گوید. او همچنین به امیدواری به پایان جفاها و رسیدن به وفا اشاره می‌کند و در پایان، از قدرت و یاری‌گری نصرة‌الدین در روز نصرت و فتح سخن می‌گوید.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عاشقانه‌ای است که با درد و رنج همراه است و درک کامل آن نیاز به بلوغ عاطفی و شناخت از رابطه‌های عاطفی پیچیده دارد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و تشبیه‌های ادبی ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد.

شمارهٔ ۷۰

چون تو از غم ندیده ای خواری
از غم ما کجا خبر داری؟

خفته ای خوش چو بخت من همه شب
تو چه دانی ز رنج بیداری؟

فارغی نیک دانم از کارم
فارغم چون تو بر سر کاری

بار غم را چو نیک می نگرم
در خورست این جفا به سر باری

شو جفا کن که از تو تا به وفا
پاره ای راه هست پنداری

سالها شد که صید تست مجیر
برهان یا بکش چه می داری؟

رایگان از کفم مده که مرا
می کند پهلوان خریداری

نصرة الدین که روز نصرت و فتح
ملک را تیغ او دهد یاری
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۶۹
گوهر بعدی:شمارهٔ ۷۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.