۱۷۱ بار خوانده شده

شمارهٔ ۷۳

ای به حسن آفت جهان که تویی
که شناسد ترا چنان که تویی؟

همه عالم بتان عشوه دهند
نه ازین دست دلستان که تویی

از تو دور اوفتاده ام عجب است
این چنین در میان جان که تویی

گفتی آیی درین میان که منم
من که باشم در آن میان که تویی؟

بی وفا خواندیم چه می خوانی؟
خسته ای را بدان زبان که تویی

نیک دانی که بی وفا نه منم
ای نکو روی بد گمان که تویی

گر به درد تو شاد نیست مجیر
بی وفا باد همچنان که تویی
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۷۲
گوهر بعدی:شمارهٔ ۷۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.