هوش مصنوعی: شاعر در این متن از تنهایی و غم عمیق خود در جهان سخن می‌گوید. او احساس می‌کند که در شادی و غم هیچ همدمی ندارد و جهان برای او جای خوشی نیست. او به این یقین رسیده که هیچ مرهمی برای زخم‌های آسمانی بهتر از یاران همدم نیست. شاعر از وحشت‌زده بودن جهان می‌گوید و اینکه در هیچ گوشه‌ای از آن آرامش و شادی یافت نمی‌شود. حتی اگر کعبه یا سرایی در جهان باشد، در آن نیز راحتی و آرامشی وجود ندارد. در نهایت، شاعر از بی‌فایده بودن قدرت و ملک بدون آرامش و فراغت می‌گوید.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عمیق فلسفی و عرفانی است که درک آن برای سنین پایین‌تر دشوار است. همچنین، احساسات غمگینانه و تنهایی بیان شده در متن ممکن است برای کودکان و نوجوانان کم‌سن‌وسال نامناسب باشد.

شمارهٔ ۱۳

مرا زین بیش در عالم غمی نیست
که در شادی و در غم همدمی نیست

دمی خوش بر همه عالم حرام است
که اندر ملک عالم محرمی نیست

یقینم شد که زخم آسمان را
به از یاران همدم مرهمی نیست

چنان بگرفت غم شش گوشه خاک
که گویی در زمانه خرمی نیست

نزاید عیسی راحت درین دور
که زیر دور گردون مریمی نیست

به من بنمای در عالم کسی را
که او را هر دم از گردون غمی نیست

کبود از بهر آن شد جامه چرخ
که آنجا کوست هم بی ماتمی نیست

جهان وحشت سرایی شد به تحقیق
که در وی هیچ چشمی بی نمی نیست

اگر شش گوشه عالم سرایی است
درو بی غصه و غم طارمی نیست

و گر کعبه ست هفت اقلیم خاکی
میان او ز راحت زمزمی نیست

چه سود ار من سلیمانم به ملکت
چو با من از فراغت خاتمی نیست
وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب: غزل/قصیده/قطعه
تعداد ابیات: ۱۱
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۲
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.