هوش مصنوعی: این شعر به بیان غم و اندوه شاعر از دست دادن یاران، دوستان و همراهانش می‌پردازد. شاعر از دوری و فراق آنان شکایت کرده و بیان می‌کند که دیگر لذت گذشته در باده‌نوشی و عشق‌بازی وجود ندارد، زیرا حریفان و معشوقان رفته‌اند. او همچنین به از دست دادن بزرگان و شهریاران اشاره می‌کند و از این که دیگر کسی برای همدردی و همراهی باقی نمانده است، اظهار ناراحتی می‌کند.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عمیق عاطفی و فلسفی است که درک آن برای مخاطبان جوان‌تر ممکن است دشوار باشد. همچنین، موضوعات مرتبط با غم و فقدان برای سنین پایین‌تر مناسب نیست.

شمارهٔ ۲۳

ای دریغا کان همه شایسته یاران رفته اند
وان ستوده دوستان و دوستداران رفته اند

گر چه غم بد پیش ازین با غمگساران سهل بود
این زمان غم شد فزون کان غمگساران رفته اند

هست دوری کز ظریفان هیچ کس نامد پدید
وین عجب تر کز میانه صد هزاران رفته اند

باده خوردن لذتی با خود ندارد بعد ازین
کان حریفان ظریف باده خواران رفته اند

عشق بازی راحتی هم باز ندهد زان قبل
کان نکورویان و آن زیبا نگاران رفته اند

اندرین ده سال در عالم ز دور نه فلک
بس که هم شهزادگان هم شهریاران رفته اند

از که جویم راحتی چون ملک عالم غم گرفت؟
وز که خواهم باوری اکنون که یاراران رفته اند؟

زان عزیزانی که ما را دل بدیشان بود خوش
نام ماندست زان سبب کان نامداران رفته اند

عهد صحبت را نماند حق گزاری در جهان
کز جهان آن همدمان وان حق گزاران رفته اند

تیر باران حوادث می کند گردون مگر؟
کان کسان از نکبت آن تیرباران رفته اند
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل/قصیده/قطعه
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۲
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.