هوش مصنوعی:
این متن شعری است که در آن شاعر به ستایش و مدح شخصی با طبع لطیف و هنرمند میپردازد. او از قدرت قلم و تأثیر سخنان این شخص سخن میگوید و مقام او را بالاتر از هر چیز میداند. شاعر همچنین از خود به عنوان فردی یاد میکند که وجودش مانند گلاب (گلآب) است و در نهایت با فروتنی میپرسد که در برابر عظمت آن شخص، چه جایگاهی برای گلاب اصفهان باقی میماند.
رده سنی:
15+
این متن به دلیل استفاده از استعارهها و تشبیههای پیچیده (مانند مقایسه قلم به مار و آب حیات) و همچنین مفاهیم عمیق ادبی، برای مخاطبان نوجوان و بزرگسال مناسب است. درک کامل این شعر نیاز به آشنایی با ادبیات و فرهنگ فارسی دارد.
شمارهٔ ۱۳
ای آنکه لطیفه های طبعت
اجرا ده صد هزار جان است
کلک تو به شکل هست ماری
کش آب حیات در دهان است
با همت تو چهار طاقی است
این سقف که نامش آسمان است
در هر چه همی کنم تأمل
قدر سخنت ورای آن است
طبعم چو ز بهر مدحت تو
ماننده گل همه دهان است
شاید که ز من گلاب خواهی
یعنی که وجود در میان است
با این همه از مجیر جان خواه
چه جای گلاب اصفهان است؟
اجرا ده صد هزار جان است
کلک تو به شکل هست ماری
کش آب حیات در دهان است
با همت تو چهار طاقی است
این سقف که نامش آسمان است
در هر چه همی کنم تأمل
قدر سخنت ورای آن است
طبعم چو ز بهر مدحت تو
ماننده گل همه دهان است
شاید که ز من گلاب خواهی
یعنی که وجود در میان است
با این همه از مجیر جان خواه
چه جای گلاب اصفهان است؟
وزن: مفعول مفاعلن فعولن (هزج مسدس اخرب مقبوض محذوف)
قالب: قطعه
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۲
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.