هوش مصنوعی: این متن یک شعر ستایش‌آمیز و مدحی است که در آن شاعر به ستایش خداوند، شاه و عدالت او می‌پردازد. شاعر از صنعت و هنر خداوند در آفرینش، بخشش عقل و پرورش بندگان سخن می‌گوید و سپس به مدح شاه می‌پردازد و او را با عناصری مانند خورشید و مشتری مقایسه می‌کند. همچنین، شاعر از دوری خود از دربار و آرزوی نزدیکی به شاه ابراز تأسف می‌کند و بر هنر سخنوری خود تأکید دارد.
رده سنی: 16+ این متن دارای مفاهیم پیچیده‌ی ادبی، عرفانی و سیاسی است که درک آن به دانش ادبی و بلوغ فکری نیاز دارد. همچنین، استفاده از صنایع ادبی و استعاره‌های پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد.

شمارهٔ ۱۸

شاها بدان خدای که آثار صنع او
جان بخشی و خرد دهی و بنده پروریست

در چنبر قضاش اسیرند و ممتحن
هر هستیی که در خم این چرخ چنبریست

کز آرزوی بزم تو کز آسمان بهست
این خسته در شکنجه صد گونه بتریست

گر جان او نه معتکف آستان تست
از رحمت و هدایت جان آفرین بریست

گفتند کرد شاه جهان از اثیر یاد
وز اشهری که پیشه او مدح گستریست

گفتم ز دور ماندن من دان که شاه را
گه دل سوی اثیر و گهی سوی اشهریست

داند خدایگان که سخن ختم شد به من
تا در عراق صنعت طبعم سخنوریست

خضرم به نطق و خاطر من چشمه حیات
بحری به جود و عرصه ملکت سکندریست

هر نکته ای ز لفظ من اندر ثنای تو
رشگ حدیث فرخی و شعر عنصریست

در عصر تو معزی ثانی منم از آنک
بر درگه تو دمدمه کوس سنجریست

مقبل کسم که بر در دکان روزگار
هستم سخن فروش و مرا شاه مشتریست

بر من گزین مکن که نباید چو من به دست
وز پای مفگنم که حدیثم نه سر سریست

عیسی و خرمنم تو نپرسی که از چه روی؟
ای آنکه عکس تو خورشید و مشتریست

یعنی که گر چه عیسی وقتم گه سخن
نا آمدن به خدمت بزم تو از خریست

خالی مباد عرصه عالم ز عدل تو
تا پیشه زمانه جافی ستمگریست
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: قطعه
تعداد ابیات: ۱۵
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.