هوش مصنوعی:
این متن به توصیف جنت دنیا و بارگاه همایون میپردازد که به عنوان مکانی امن و آرامشبخش برای پرسندگان و غمخوارگان توصیف شده است. معماری این مکان توسط فلک تضمین شده و دارای عظمتی است که حتی طاق کسری و آسمان در برابر آن سجده میکنند. همچنین، از سلطان عالیهیکل و عدالت او یاد شده و تأکید شده که تنها افراد با هنر و خرد میتوانند در این مکان حضور یابند. در پایان، دعایی برای بقای اقبال و جاویدان ماندن سخن او شده است.
رده سنی:
16+
متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و ادبی است که درک آن به سطحی از بلوغ فکری و آشنایی با ادبیات کلاسیک نیاز دارد. همچنین، استفاده از استعارهها و تشبیههای پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوانتر دشوار باشد.
شمارهٔ ۶۶
جنت دنیاست عرض این همایون بارگاه
راحت جاوید را در ساحت او خانمان
دل گواهی می دهد کاین کعبه اقبال را
کرد معمار فلک دایم به معموری ضمان
پیش آن ایوان اگر تقدیر، دستوری دهد
سجده آرد طاق کسری نه که طاق آسمان
ظل او غمخوارگان را چون ارم بزم طرب
صحن او پرسندگان را چون حرم صحن امان
پاسبانی بر سرش در پاس هر بامی قضا
پیشکاری در برش در پیش هر کاری زمان
جز رقیبان هنر در وی نبوده هیچ کس
جز امینان خرد در وی نبوده دیده بان
کوته از بالای اوج منظرش دست یقین
قاصر از پهنای بسط مطرحش پای گمان
از پی جانداری سلطان عالی هیکلش
شحنه جوشن وران چرخ بردارد کمان
دور باش عکس او لاحول دیو آمد که هست
هفت نقش منفعل از چار قطر او رمان
مطرب طبع است خاک پای او در خاصیت
راست چون خاکی که باشد مدفن زر جمان
خسته محنت حریم او پسندد ملتجا
هاتف دولت صدای او گزیند ترجمان
دولت فر به ز فر اوست راعی عجاف
سایه لاغر ز یاد او مراعی سمان
مالک او گر نبودی مسند قاضی القضات
در جناب او سعادت کی نشستی این زمان؟
یارب اقبالی ده او را بر خصوم اولیا
چون اجل امید بندد چون سخن جاویدمان
راحت جاوید را در ساحت او خانمان
دل گواهی می دهد کاین کعبه اقبال را
کرد معمار فلک دایم به معموری ضمان
پیش آن ایوان اگر تقدیر، دستوری دهد
سجده آرد طاق کسری نه که طاق آسمان
ظل او غمخوارگان را چون ارم بزم طرب
صحن او پرسندگان را چون حرم صحن امان
پاسبانی بر سرش در پاس هر بامی قضا
پیشکاری در برش در پیش هر کاری زمان
جز رقیبان هنر در وی نبوده هیچ کس
جز امینان خرد در وی نبوده دیده بان
کوته از بالای اوج منظرش دست یقین
قاصر از پهنای بسط مطرحش پای گمان
از پی جانداری سلطان عالی هیکلش
شحنه جوشن وران چرخ بردارد کمان
دور باش عکس او لاحول دیو آمد که هست
هفت نقش منفعل از چار قطر او رمان
مطرب طبع است خاک پای او در خاصیت
راست چون خاکی که باشد مدفن زر جمان
خسته محنت حریم او پسندد ملتجا
هاتف دولت صدای او گزیند ترجمان
دولت فر به ز فر اوست راعی عجاف
سایه لاغر ز یاد او مراعی سمان
مالک او گر نبودی مسند قاضی القضات
در جناب او سعادت کی نشستی این زمان؟
یارب اقبالی ده او را بر خصوم اولیا
چون اجل امید بندد چون سخن جاویدمان
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: قطعه
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۶۵
گوهر بعدی:شمارهٔ ۶۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.