هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از بی‌توجهی و وعده‌های بی‌اساس شخصی به نام صدر شکایت می‌کند. او بیان می‌کند که از این رفتارها خسته شده و به دنبال عدالت و انصاف است. همچنین، شاعر از تأثیرات منفی این رفتارها بر روح و روان خود سخن می‌گوید.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مفاهیم عمیق عاطفی و اجتماعی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و اصطلاحات شاعرانه نیاز به سطحی از بلوغ فکری دارد.

شمارهٔ ۶۹

ای صدر بکن هر چه توانی ز تغافل
تا روز خود از وعده تو می شمرم من

باشد که ادب گیرم و جایی ننشینم
چون سیلی مطل تو فراوان بخورم من

از شعر و تقاضا دل و مغزم به خلل شد
در وعده بی مغز تو تا کی نگرم من؟

در کیسه ندارم درم قلب و گر نی
خود را به خود از غصه تو باز خرم من

کو دادگری کز سر انصاف تو زند دم؟
تا پیرهن از جور تو در پای درم من
وزن: مفعول مفاعلن فعولن (هزج مسدس اخرب مقبوض محذوف)
قالب: قطعه
تعداد ابیات: ۱۲
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۶۸
گوهر بعدی:شمارهٔ ۷۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.