هوش مصنوعی: شاعر در این متن با زبانی فروتنانه و عارفانه، از ضعف‌ها و ناتوانی‌های خود در برابر عظمت خداوند سخن می‌گوید. او خود را گدای سخن می‌خواند و از سیاهی‌های درونش می‌گوید، اما امیدوار است که عدل الهی سیاهی‌هایش را زایل کند. شاعر از مدح خداوند به عنوان تنها راه نجات خود یاد می‌کند و از خداوند می‌خواهد که او را به خاطر گناهانش سرزنش نکند، چرا که حالات بی‌گناهی او بر همه جهان آشکار است.
رده سنی: 16+ این متن دارای مفاهیم عرفانی و مذهبی عمیق است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و آشنایی با ادبیات کلاسیک فارسی دارد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و تشبیه‌های پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد.

شمارهٔ ۷۰

خدایگانا! معلوم رای روشن تست
خلوص بندگی و شرط نیک خواهی من

من آن کسم که مرا آن محل و مرتبه نیست
که کار ملک نکو گردد از تباهی من

من آن گدای سخن پیشه ام که وقت سخن
زنند اهل سخن لاف پادشاهی من

به جان مدح توام زنده و ز روی قیاس
سجل مدح ترا در خورد گواهی من

چو شب سیاهم از اندوه و چشم می دارم
که صبح عدل تو زایل کند سیاهی من

روا مدار که عازج شوند ماهی و مرغ
بر اشگ گرم و دم سرد صبحگاهی من

دهان به روزه و لب برثنای تو، مپسند
ز دیده تر شده رخسارگان کاهی من

مرا بخوان و گناهی مدان که معلوم است
همه جهان را احوال بی گناهی من
وزن: مفعول مفاعلن فعولن (هزج مسدس اخرب مقبوض محذوف)
قالب: قطعه
تعداد ابیات: ۲
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۶۹
گوهر بعدی:شمارهٔ ۷۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.