۱۷۹ بار خوانده شده

شمارهٔ ۷۰

خدایگانا! معلوم رای روشن تست
خلوص بندگی و شرط نیک خواهی من

من آن کسم که مرا آن محل و مرتبه نیست
که کار ملک نکو گردد از تباهی من

من آن گدای سخن پیشه ام که وقت سخن
زنند اهل سخن لاف پادشاهی من

به جان مدح توام زنده و ز روی قیاس
سجل مدح ترا در خورد گواهی من

چو شب سیاهم از اندوه و چشم می دارم
که صبح عدل تو زایل کند سیاهی من

روا مدار که عازج شوند ماهی و مرغ
بر اشگ گرم و دم سرد صبحگاهی من

دهان به روزه و لب برثنای تو، مپسند
ز دیده تر شده رخسارگان کاهی من

مرا بخوان و گناهی مدان که معلوم است
همه جهان را احوال بی گناهی من
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۶۹
گوهر بعدی:شمارهٔ ۷۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.