۲۰۱ بار خوانده شده

شمارهٔ ۷

خسروا! دور فلک سخره فرمان تو باد
طاق گردون گرهی از خم ایوان تو باد

آفتابی که جهان غرقه احسان وی است
جای آسایش او سایه احسان تو باد

جرم مه را که چو نعلی است در آتش هر مه
سرمه چشم ز گرد سم یکران تو باد

باد بد گوی تو حاشا چو گریبان بی سر
وز شرف هفت فلک گوی گریبان تو باد

قرص خورشید فراز فلک کاسه صفت
روز روزی خور و شب ریزه بر خوان تو باد

ای شده فتح سرافراز، ز پای علمت
دست بر سر عدو از تیغ سرافشان تو باد

قوت جان ملا اعلی چون مدحت تست
قوت فیض الهی مدد جان تو باد

تو محمد صفتی خاصه به احسان و کرم
هم مجیر از پی احسان تو حسان تو باد

چون نوای سخن اینجا به فرو داشت رسید
هر چه خواهی تو که آن تو بود آن تو باد
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۶
گوهر بعدی:شمارهٔ ۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.