هوش مصنوعی:
شاعر از عمری که در آرزوی دیدار معشوق گذرانده و آرامش نیافته، شکایت میکند. او از بیوصلی و بدنامی ناشی از این عشق ناکام مینالد و از روزگار میخواهد که دادش را بکشد.
رده سنی:
16+
متن حاوی مفاهیم عاشقانه و احساسات عمیق است که ممکن است برای مخاطبان جوانتر قابل درک نباشد. همچنین، اشاره به «بدنامی» و «دادخواهی از روزگار» نیاز به سطحی از بلوغ عاطفی دارد.
شمارهٔ ۱۰
در آرزوی یافتن کام از تو
عمری بشد و ندیدم آرام از تو
بی وصل شدم به خیره بدنام از تو
آه ار نکشد داد من ایام از تو
عمری بشد و ندیدم آرام از تو
بی وصل شدم به خیره بدنام از تو
آه ار نکشد داد من ایام از تو
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعل (وزن رباعی)
قالب: رباعی
تعداد ابیات: ۲
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.