هوش مصنوعی: این شعر از درد هجران و جدایی از معشوق سخن می‌گوید. شاعر از بی‌قراری و بی‌خوابی ناشی از دوری یار می‌نالد و غم فراق را سخت‌ترین عذاب می‌داند. او از تأثیرات این دوری بر روح و جسم خود می‌گوید و از بخت بد و روزگار تلخ خود شکایت می‌کند.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عاشقانه و استفاده از استعاره‌ها و کنایه‌های پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، بیان احساسات شدید ناشی از هجران و اندوه ممکن است برای سنین پایین مناسب نباشد.

شمارهٔ ۶

نبود صعبتر از هجر بتان هیچ عذاب
که شب و روز جدا دارد از من خور و خواب

اندرین گیتی کس یاد نکردی ز گنه
گر بدان گیتی چون هجر بدی هیچ عذاب

تا غم فرقت آن ماه بمن باز نخورد
ظن نبردم که ببد خلق چنین دارد تاب

شد خمیده قدم از فرقت آن زلف بخم
تافته شد دلم از حسرت آن جعد بتاب

ای سفر کرده و برده ز من آرام و قرار
ز آتش و آب دل و دیده مرا کرده کباب

اشک من سرختر از روی تو و پر تذرو
بخت من تیره تر از موی تو و پر غراب
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: قطعه
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۵
گوهر بعدی:شمارهٔ ۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.