هوش مصنوعی: این شعر از عشق ناامیدانه و درد دل شاعر نسبت به معشوقی سخن می‌گوید که با وجود جفا و بی‌وفایی، همچنان قلب شاعر را تسخیر کرده است. شاعر از نابرابری در عشق و انتظار بی‌پاسخ خود می‌نالد و از معشوقی می‌گوید که با وجود ظاهر مهربان و دادگر، به او بی‌توجهی می‌کند.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مفاهیم عمیق عاشقانه و احساساتی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعاره‌های پیچیده و زبان ادبی بالا نیاز به سطحی از بلوغ فکری و تجربه دارد.

شمارهٔ ۵۵

این چه بند است که بر من غم آن ماه نهاد
دل من بر دوره خون زد و دیده بگشاد

دل من برد بگفتار دل آزار بتی
که همه فعلش بند است و همه قولش داد

بجفا کردن راد است و بدل دادن زفت
بوفا کردن زفتست و بدل بردن راد

بدهم گفت بتو جان و دل و غم ندهم
این پذیرفت و بداد آن پذیرفت و نداد

از میان همه این خیل بد و دادم دل
از میان همه این قوم بدو بودم شاد

ندهد دل بمن آن ماه و ز من خواهد دل
ندهد داد من از جور و ز من خواهد داد

مهربان بود ندانم ز من او را چه رسید
دادگر بود ندانم که مر او را چه فتاد

که یکی روز بدرویش همی نارد مهر
که یکی ساعت از داد همی نارد یاد

هرگز اوراست ندارد که منم شیفته دل
دل او چون دل من شیفته و تافته باد

که هرانکس که دل اندر کف معشوق نهد
بهمه جور و جفا گوش ببایدش نهاد
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: قطعه
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۵۴
گوهر بعدی:شمارهٔ ۵۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.