۱۷۴ بار خوانده شده

شمارهٔ ۶۱

ای آنکه همیشه دل تو رادی جوید
طبع تو همه گرد در رادی پوید

چون ماه سخای تو همه جای بتابد
چون مشک عطای تو بهر جای ببوید

از سنگ بنام تو همی سوری خیزد
از خاره بفر تو گل سوری روید

از من بگسستی تو بگفتار تنی چند
گر یاد کنمشان دلم از درد بموید

از بهر گناهان مرا عذر تو جستی
چون هست گناهم ز تو این عذر که جوید

بر خصم کسی عذر بیک مهر نبندد
وز دوست کسی دست بیک جنگ نشوید
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۶۰
گوهر بعدی:شمارهٔ ۶۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.