هوش مصنوعی:
شاعر در این متن از درد فراق یار و حسرت دیدار او مینالد. او درخت امیدی در بوستان دل کاشته بود که با باد فراق از ریشه کنده شد. یاد یار، چشمانش را به گریه میآورد و دلش را بیقرار میکند. شاعر از بوسههای معشوق و زیباییهایش یاد میکند و این یادآوریها جز درد و رنج برایش باقی نگذاشته است. در نهایت، او صبر و شکیبایی را به عشق معشوق و خداوند میسپارد.
رده سنی:
16+
این متن دارای مضامین عاشقانه عمیق و احساسات پیچیده است که درک آن برای مخاطبان کمسنوسال دشوار است. همچنین، استفاده از اصطلاحات و تشبیهات ادبی ممکن است برای کودکان و نوجوانان جوان نامفهوم باشد.
شمارهٔ ۷۶
منم ز حسرت دیدار یار زار و نزار
همی بگریم چون ابر نوبهاری زار
یکی درخت بکشتم ببوستان امید
که ناز بودش برگ و نشاط بودش بار
بآب مهرش پروردم و بباد هوی
بآفتاب وفا و بماهتاب دمار؟
بقهر باد فراق از کنار منش بکند
از آب چشمم دریا کنار کرد کنار
چو یاد آیدم از مشگبوی نرگس او
شود دو نرگس من لاله برگ لؤلؤ بار
چو یاد آیدم از بی قرار سنبل او
جدا شود ز دل و جان من شکیب و قرار
بسی چشیدم زان مشگبوی دو لب می
نماند با من حاصل مگر بلای خمار
بسی بسودم گلبوی لاله رنگ رخش
فراق او بدل من خلید همچون خار
چنانکه داور از آن ماه داد من نستد
مراد هاد صبوری بعشق او دادار
همی بگریم چون ابر نوبهاری زار
یکی درخت بکشتم ببوستان امید
که ناز بودش برگ و نشاط بودش بار
بآب مهرش پروردم و بباد هوی
بآفتاب وفا و بماهتاب دمار؟
بقهر باد فراق از کنار منش بکند
از آب چشمم دریا کنار کرد کنار
چو یاد آیدم از مشگبوی نرگس او
شود دو نرگس من لاله برگ لؤلؤ بار
چو یاد آیدم از بی قرار سنبل او
جدا شود ز دل و جان من شکیب و قرار
بسی چشیدم زان مشگبوی دو لب می
نماند با من حاصل مگر بلای خمار
بسی بسودم گلبوی لاله رنگ رخش
فراق او بدل من خلید همچون خار
چنانکه داور از آن ماه داد من نستد
مراد هاد صبوری بعشق او دادار
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: قطعه
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۷۵
گوهر بعدی:شمارهٔ ۷۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.