۲۳۸ بار خوانده شده

شمارهٔ ۲۷ - مدح

اقتدارش رایت خورشید بر گردون زده است
بارگاهش خیمه جمشید بر هامون زده است

خاک درگاهش چو عقد گلستان از باد صبح
آتش اندر آبروی لولوی مکنون زده است

طرف حکم اوست هر دُر شب افروزی که صنع
تا قیامت بر ستام ابلق گردون زده است

زّر احسانش که موزون نیست در معیار وهم
در سرا ضرب ضمیر من زر موزون زده است

از پی کامش هوا بر کارگاه اعتدال
مهره ی بر روی این دیبای سقلاطون زده است

هر که معجون خلاف اوسرشته است آسمان
زهره داروی فنا- حالی بر آن معجون زده است
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۶ - مدح اقضی القضات خواجه رکن الدین حافظ همدانی
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۸ - مدح ابوالبرکات هبة الدین علی طبیب
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.