۱۷۸ بار خوانده شده

شمارهٔ ۹۰ - در مدح بهرام شاه غزنوی است

مژده عالم را که شاه گنبد نیلوفری
آمد از ایوان کیوان سوی قصر مشتری

تا پدید آرد ز شاخ بید خط مشک نو
تا برویاند ز خار خشک گلبرگ تری

گه زر افشاند درخش از گنبد سیمابگون
گه زرعد افتد صدا در گنبد نیلوفری

سبزه نشکیبد زمانی بی سحاب درفشان
لاله نگشاید لب از لب بی شمیم عنبری

گه ز ذکر تاج در جلوه شود طاوس هند
گه ز فخر طوق درخنده شود کبک دری

از ریاحین چون عروس باغ طبعش زرفشان
وز شکوفه پر ز پروین شاخ و خلقش مشتری

از گل و بلبل چمن برگ و نوا یابد چنانک
از شهنشه خلق و نام نیک و زر جعفری

روی ملک و پشت دین بهرام شه شاهی که یافت
مشتری از طالع مسعود اونیک اختری

ای امل با کف دربارش چو دریا قادری
وی اجل با تیغ خون خوارش چو حلقه بر دری

ای به میدان معنی مردی و مرد معنوی
وی به مجلس گوهر شاهی و شاه گوهری

سغبه بلبل شوی هرگه که صوتش بشنوی
بسته گلبن شوی چندانکه گلبن بنگری

صورت تأیید بختی جان دین و دولتی
زینت چتر و کلاهی فخر تخت و منبری

هم سکندر دولتی بی حسرت آب حیات
هم سلیمان ملکتی بی منت انگشتری

تا نیندیشد ولی کز بخت گشتی بختیار
تا نپندارد عدو کز تاج داری سروری

از جوان بختی که هستی بخت را پیرایه
وز سرافرازی که هستی تاج را تاج سری

چرخ اگر گردد برایت بس عجب نبود که خود
گر بخواهی ایستد پیشت برسم چاکری

از تو و خلق تو هرگز جان و دل فتنه نگشت
دیر برناید که زو هم دل شود هم جان بری

سر این حرف است کامد حلقه در گوش دل
مه مبارک کردنت هر ماه چرخ چنبری

خود بری بر بوی خوش عاشق به بوی خلق تست
دیو مردم باشد آن کو کمتر آمد از پری

ایکه چون بر جیس در مجلس پیاپی رحمتی
وی که چون مریخ درهیجا سراسر خنجری

جای مهر تست اگر نه فارغم از جان و دل
عز مدح تست گرنه من کیم در شاعری

در جهان داری ید و بیضاست چون موسی ترا
ورنه اندر مدح تو بنمایمی صد ساحری

تو خداوندی و من هستم یکی از بندگان
منت ایزد را که مخصوصی به بنده پروری

تا بگویند آنچه یوسف دید و موسی در جهان
این ز مکروه برادر وان ز زرق سامری

همچو یوسف بادیا تا زرق هر ده بشکنی
همچو موسی بادیا تا بر عدو زخم آوری

هم به حق کشور ستانی هم ز رادی زر دهی
هم به عشرت باده نوشی هم ز راحت برخوری
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۸۹ - در مدح سپهسالار علی بن الحسین ماهوری گفته
گوهر بعدی:شمارهٔ ۹۱ - در مدح خداوند زاده خسرو شاه گوید در جواب امیر معزی
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.