هوش مصنوعی:
شاعر در این بیتها از عشق و فراق سخن میگوید و از درد دوری و ناکامی در عشق شکایت میکند. او خطاب به دل خود میگوید که چشمانش از جستجوی نظر یار خسته شده و جانش به خون دلش آغشته شده است. همچنین اشاره میکند که هرجا برود، بختش با او همراه است.
رده سنی:
16+
متن دارای مضامین عاشقانه و احساسی عمیق است که درک آن ممکن است برای مخاطبان جوانتر دشوار باشد. همچنین، استفاده از اصطلاحات و استعارههای شعری کلاسیک فارسی نیاز به سطحی از بلوغ فکری و آشنایی با ادبیات دارد.
شمارهٔ ۱۱۶
چشم از نظری هلاک تو جست ای دل
جان دست به خون تو فرو شست ای دل
در زلف منم از آنچه بودی هرگز
هر جا که روی بخت تو باتست ای دل؟
جان دست به خون تو فرو شست ای دل
در زلف منم از آنچه بودی هرگز
هر جا که روی بخت تو باتست ای دل؟
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعل (وزن رباعی)
قالب: رباعی
تعداد ابیات: ۲
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۱۵
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۱۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.