هوش مصنوعی:
شاعر ابتدا گروهی را مانند خود میپنداشت و خون را به جای شراب و ژاژ (سخنان بیاساس) را به جای سخن میدانست، اما با باز شدن چشم خردش از طریق تجربه، دریافت که همه چیز آنگونه که او تصور میکرد نبوده است.
رده سنی:
15+
متن دارای مفاهیم فلسفی و انتزاعی است که درک آنها نیاز به سطحی از بلوغ فکری و تجربه زندگی دارد. همچنین، استفاده از استعارههایی مانند 'خون را می و ژاژ را سخن دانستم' ممکن است برای مخاطبان جوانتر نامفهوم باشد.
شمارهٔ ۱۱۸
ای طایفه را چو خویشتن دانستم
خون را می و ژاژ را سخن دانستم
چون تجربه چشم خردم باز گشاد
جمله نه چنان بود که من دانستم
خون را می و ژاژ را سخن دانستم
چون تجربه چشم خردم باز گشاد
جمله نه چنان بود که من دانستم
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعل (وزن رباعی)
قالب: رباعی
تعداد ابیات: ۲
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۱۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۱۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.