۲۲۴ بار خوانده شده
یارب چه شد آن دلبر عیاره ما را
کآزرد به هجران دل صد پاره ما را
بر اوج سعادت تو نگه دار خدایا
از نقص و زوال آن شه سیاره ما را
با تیغ جفا، دست فراقش بگشاید
هردم جگر خسته ی خونخواره ما را
داریم امیدی به ره لطف الهی
کآرد به سر آن بخت ستمکاره ما را
در گوش دل او به نهانی که رساند
حال دل سرگشته ی آواره ی ما را
در عالم تحقیق چو نظاره من اوست
من ناظرم او منظر نظاره ما را
جز وصل رخ دوست در این دور نسیمی
چاره که کند این دل بیچاره ی ما را؟
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
کآزرد به هجران دل صد پاره ما را
بر اوج سعادت تو نگه دار خدایا
از نقص و زوال آن شه سیاره ما را
با تیغ جفا، دست فراقش بگشاید
هردم جگر خسته ی خونخواره ما را
داریم امیدی به ره لطف الهی
کآرد به سر آن بخت ستمکاره ما را
در گوش دل او به نهانی که رساند
حال دل سرگشته ی آواره ی ما را
در عالم تحقیق چو نظاره من اوست
من ناظرم او منظر نظاره ما را
جز وصل رخ دوست در این دور نسیمی
چاره که کند این دل بیچاره ی ما را؟
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.