۳۶۲ بار خوانده شده

شمارهٔ ۵

در عالم توحید چه پستی و چه بالا
در راه حقیقت چه مسلمان و چه ترسا

در صورت ما چون سخن از ما و من آید
در ملک معانی نبود بحث من و ما

در نقش و صفت نام و نشانی نتوان یافت
آنجا که کند شعشعه ذات تجلی

ذرات جهان را همه در رقص بیابی
آن دم که شود پرتو خورشید هویدا

در روی تو ار ذات بود غایت کثرت
وحدت بود آن لحظه که پیوست بدانجا

انجام تو آغاز شد، آغاز تو انجام
چون دایره را نیست نشانی ز سر و پا

بشناس تو خود را و شناسای خدا شو
روشن شود ای خواجه تو را سر معما

ور زانکه تو امروز به خود راه نبردی
ای بس که به دندان گزی انگشت، تو فردا

مستان الستند کسانی که از این جام
در بزم ازل باده کشیدند به یکجا

این است ره حق که بیان کرد نسیمی
والله شهیدا و کفی الله شهیدا
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۴
گوهر بعدی:شمارهٔ ۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.