۱۵۱۴ بار خوانده شده

شمارهٔ ۸

آنچه پیش است اگر جمله بدانید شما
روز و شب خون ز ره دیده فشانید شما

دیده ی دل بگشایید و نکو درنگرید
می رود عمر، چه در بند جهانید شما

چون روی از پی دنیی، برود دین از دست
وز پی سود جهان، بس به زیانید شما

پیش دارید یکی راه عجب دور و دراز
نیک کوشید در این راه نمانید شما

هیچ کس نیست که این راه ندارد در پیش
گورها را نگرید ار به گمانید شما

اگر از قوس قضا تیر اجل بر تو رسد
بهر آن تیر، یقین، جمله نشانید شما

ای نسیمی چو تو خورشید برآمد به جهان
این همه ذره بدان نور نهانید شما
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.