هوش مصنوعی:
این متن عرفانی و شاعرانه به موضوعاتی مانند وحدت وجود، عشق الهی، حقیقت انسان و رابطهی او با خداوند میپردازد. شاعر از مفاهیمی مانند شیدایی عارفان، وحدت قطره و دریا، نقش الهی در انسان، فتنههای دنیوی و نجات بخشی روح قدسی سخن میگوید. همچنین، اشاراتی به زیبایی و جذابیت معشوق و تأثیر آن بر جان انسان دارد.
رده سنی:
18+
متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و آشنایی با ادبیات عرفانی دارد. همچنین، برخی از اشارات شاعرانه ممکن است برای مخاطبان جوانتر پیچیده یا نامفهوم باشد.
شمارهٔ ۹۹
چه نکته بود که ناگه ز غیب پیدا شد
هر آنکه واقف این نکته گشت شیدا شد
چه مجلس است و چه بزمی که از می وحدت
محیط قطره شد اینجا و قطره دریا شد
محیط بر همه اشیا از آن جهت شده ایم
که نون نطق الهی حقیقت ما شد
به غمزه مردم چشمت چه فتنه کرد ز پیش
که جان زنده دلانش اسیر سودا شد
رخت چه نقش نمود ای صنم در آیینه
که طوطی خرد آمد به نطق و گویا شد
دلم ز فتنه دجال از آن شده است ایمن
که روح قدسی ما همدم مسیحا شد
نقاب زلف بپوشان بر آفتاب رخت
که سر هردو جهان در طبق هویدا شد
بیا و سر مسما از اسم آدم جوی
که مستحق سجود (ش) ملک به اسما شد
مرا به وعده فردا ز ره مبر کامروز
ز لعل یار همه کام دل مهیا شد
مزن ز سر نهان بعد از این دم، ای صوفی
که هرچه در تتق غیب بود پیدا شد
به بوی زلف تو چندان دوید آهوی چین
که ناگه از کمر افتاد و ناف او وا شد
نسیمی از دو جهان نفی غیر از آنرو کرد
که نور ذات تو عین وجود اشیا شد
هر آنکه واقف این نکته گشت شیدا شد
چه مجلس است و چه بزمی که از می وحدت
محیط قطره شد اینجا و قطره دریا شد
محیط بر همه اشیا از آن جهت شده ایم
که نون نطق الهی حقیقت ما شد
به غمزه مردم چشمت چه فتنه کرد ز پیش
که جان زنده دلانش اسیر سودا شد
رخت چه نقش نمود ای صنم در آیینه
که طوطی خرد آمد به نطق و گویا شد
دلم ز فتنه دجال از آن شده است ایمن
که روح قدسی ما همدم مسیحا شد
نقاب زلف بپوشان بر آفتاب رخت
که سر هردو جهان در طبق هویدا شد
بیا و سر مسما از اسم آدم جوی
که مستحق سجود (ش) ملک به اسما شد
مرا به وعده فردا ز ره مبر کامروز
ز لعل یار همه کام دل مهیا شد
مزن ز سر نهان بعد از این دم، ای صوفی
که هرچه در تتق غیب بود پیدا شد
به بوی زلف تو چندان دوید آهوی چین
که ناگه از کمر افتاد و ناف او وا شد
نسیمی از دو جهان نفی غیر از آنرو کرد
که نور ذات تو عین وجود اشیا شد
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۲
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۹۸
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۰۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.